صفحات

۱۳۹۱ آبان ۲۴, چهارشنبه

زندانيان سياسي بلوچ

1- پرویز نهتانی فرزند عبدالحمید نهتانی متولد 1364
 بازداشت :زابل سال1389
 اتهام :عضوجندالله
 حکم:28 سال حبس
 نامبرده در زابل درمسیر مرز نیمروزافغانستان در حالی که باتویوتای سواری خویش در حال مسافرکشی بود .در بین راه توسط تعدادی مسافرکه آنها را از زابل به مقصد مرز افغانستان سوار کرده بود در نزدیکی پاسگاه مرزی بازداشت شد. تعدادی از مسافرانش مسلح به سلاح های کمری بودند.
2_جواد نارویی 23 ساله فرزند نادرمتولد1368 در زمان بازداشت 17 ساله
 تاریخ بازداشت بعد از انفجار اتوبوس دربلوارثارالله زاهدان در روستای سبزپوشان بخش نصرت آباد،شهرستان خاش توسط نیروهای نظامی وزارت اطلاعات در منزل به همراه پدرش بازداشت شد.
وی در زمان بازداشت 17 سال سن داشت.و تنها دلیل مجرمیت وی به گفته خانواده اش یک بار ملاقات با پسرعمویش (ص.نارویی)بوده است. پدرش کارمند اداره آب و فاضلاب می باشد.پدر و پسر به جرم جمشید نارویی(فرزند نادر،برادرجواد، یکی از مبارزین سیاسی)که در هجوم نیروهای اطلاعاتی چندی قبل از بازداشت جواد کشته شد بازداشت شد .پدروی در زمان هجوم نیروهای اطلاعاتی انتظامی همزمان با کشته شدن جمشید بازداشت شد وجواد در زمان هجوم نیروها و محاصره منزل توانست از چنگال مامورین فرار نماید.اما فورا بعد از انفجار اتوبوس در بلوار ثارالله زاهدان بازداشت و به گروگان وزارت اطلاعات در آمد .
در دوران بازداشت نادر مورد بازجویی و شکنجه قرارگرفت تا مکان اختفای فرزندش را لو بدهد.هم چنین نادر و فرزندش جواد به اتهام حمایت از جمشید و تحویل ندادن وی به نیروهای نظامی شکنجه شده بودند.نادر بعد از 40 روز بازداشت و شکنجه شبانه در خارج از شهر به همراه چشم بندی که دور چشمانش بود آزاد گشت.اما جواد هم چنان تحت شکنجه و بازجویی قرارگرفت.در دوران بازداشت جواد را بارها در برابر دیدگان پدرش با شدیدترین روشها شکنجه کرده ،و حتی وی را بعد از شکنجه با بدنی خون الود ساعت ها به صورت کفتربند(نوعی شکنجه برای آویزان شدن،به طوری که دستها را از پشت بسته وبه حلقه ای که به سقف انفرادی جوش داده شده می بندد) در مقابل پدرش آویزان کرده،هم چنین نادر را درمقابل دیدگان پسرش شکنجه نموده و با رکیک ترین الفاظ زشت و توهین آمیز با آنان برخورد نموده،و در جواب دادو فریاد و کمک خواهی از خداوند به وی گفته شده که کجاست خدایی که صداش می کنی،اگر خدایی هست بگو بیاد تو را از دست ما نجات بده،خدات اینجا منم وشما در جهنم و تحت شکنجه و عذابید.
 بعد از 8 ماه شکنجه و بازجویی در وزارت اطلاعات و با اعترافاتی تلویزیونی ، در یک جلسه دادگاه بدون داشتن وکیل ودادرسی عادلانه به 15 سال حبس  و تبعید به تبریزمحکوم شد. نامبرده 7 سال از دوران محکومیتش را دارد می گذراند ،به طوری که دو سال از دوران محکومیتش را در زندان زاهدان گذرانده و 5 سال دیگر را در زندان تبریز در حال گذراندن است. وضعیت جسمی و روحی وی در زندان وخیم گزارش شده به طوری که از نظر روحی دچار مشکل و افسردگی شده وبه نوعی گوشه گیر وگاها دچار تشنج می شود.هیچ گونه رسیدگی از طرف مسئولان زندان به وضعیت بیمار گونه وی نمی شود.هم چنین از طرف مسئولین زندان و بعضی از زندانیان مورد اذیت وآزار و توهین مذهبی قرارمی گیرد.
بالاتفاق اکثر زندانیان سیاسی در زندان زاهدان بشدت از طرف مسئولین زندان و نماینده بند و انتظامات بند در زمان وی مورد اذیت و آزار قرارمی گرفتند.و رئیس زندان شخصا نماینده بند و انتظامات را از بین زندانیان متعصب زابلی انتخاب ودر قبال اذیت و آزار زندانیان سیاسی واعتراض زندانی به شدت با شاکی برخورد و برای مدتی وی را به قرطینه انفرادی انتقال داده و تا زمانی که زندانی از شکایت و اعتراض دست برندارد واعتراف به سکوت ننماید به بند وی را برنمی گردانیدند. وضعیت وی در تبعید به گونه ای است که ملاقات خانواده با وی به مشکل انجام می گیرد و در طول سال ممکن است یک دفعه خانواده برای ملاقات فرزندشان بروند.مسئولان زندان بعد از گذشت و انتظار سه روز و گاهی یک هفته آنهم برای یک نوبت ملاقات حضوری در سال خانواده ها را اذیت می کنند.و درجواب اعتراض و خواهش خانواده ها به آنان گفته می شود باید از وزارت اطلاعات و زندان زاهدان نامه مهر و موم شده ای به همرا داشته باشید. . دوری مسیروهزینه سفر برای خانواده برای ،ملاقات در چند نوبت در سال مشکل وهزینه بردار است.و درطول سال بیش از یک مرتبه خانواده با وی ملاقات می کنند.. تنها بعد از 4 الی گاهی6ماه اجازه استفاده از تلفن را دارد.


3_یحیی سهرابزهی فرزند عبدالرحیم متولد 1362 ساکن روستای دهپابید،بخش نوک آباد شهرستان خاش ،طلبه حوزه علمیه
 بازداشت:سراوان
 اتهام:عضو جندالله
 حکم:19 سال حبس در تبعید
 نامبرده فرزند ارشد خانواده وطلبه علوم دینی می باشد.وی بعد از مدتی تحصیل در مدارس و حوزه های دینی(روستای کهنوک و میرجاوه) در سیستان و بلوچستان به کشور پاکستان سفر نموده تا بقیه دوران تحصیل را در مدارس پاکستان بگذراند.پدر وی کشاورز می باشد.بعد از چند سال تحصیل درپاکستان و چندین نوبت سرزدن و دیدار با خانواده در یکی از سفرهایش در سراوان بازداشت شد.از بازداشت وی هیچ کس حتی خانواده نامبرده اطلاعی نداشتند .
خانواده علت تاخیر در تماس نگرفتن و نیامدن وی را دلیل بر مشغو لیت تحصیلی تصور می نمودند.تا اینکه بعد از ماهها شکنجه وبازجویی در یکی از روزها در شبکه استانی هامون و طی اعترافاتی تلویزیونی ظاهر شده و موجبات نگرانی و پریشانی خانواده اش را در بر داشته ،به طوری که مادرش با دیدن فرزندش با لباس زندان و اعترافاتش بیهوش گشته وبرای چندین روزبر روی تخت بیمارستان بستری شده است.
 بعد از ماهها شکنجه وبازجویی از طرف دادگاه انقلاب زاهدان به 19 سال حبس و تبعید محکوم شد.2 سال از دوران محکومیتش را در زندان زاهدان و بقیه را در تبعید در حال گذراندن است. نامبرده به گفته خودش و شهادت دیگر زندانیان سیاسی تا 5 ماه هیچ گونه اعترافی نداشته وهیچ مدرک و شواهدی دال بر سیاسی ویا نظامی بودن ویا وابستگی وی با گروههای مخالف نظام وجود نداشته است. بعد ازتحمل 5ماه شکنجه و بازجویی تنها راه و شرط نجات از شکنجه را حداقل قبول یک مورداقرار جرم می دانند.وی را به زور وادار به اعتراف می کنند که بگوید فقط یک بار با گروه جندالله تماس داشته و آموزش نظامی دیده است.
 شرایط وی در زندان مناسب نیست ومورد آزار و اذیت واز نظر روحی و روانی درشرایط مساعدی قرارندارد، وبه علت دوری مسیر وهزینه سفر حداقل در سال یک ملاقات و یا اصلا ملاقاتی ندارد.در زندان زاهدان چند نوبت ملاقات داشته ولی در تبعید فقط یک بار ملاقات داشته و بعد از گذشت حداقل 5 ماه در عرض کمتر از 5 دقیقه تلفنی با خانواده تماس دارد.
منبع:عدالت نيوز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر